این خاطره ایست از 12 فرودین 89 ، در منطقه عملیاتی طلاییه
به ما گفته بودند که هر وقت در طلاییه گرد و غبار و طوفان است مهمانی ( آن هم از نوع خصوصی )است ،
ساعت 1ظهر بود که در جاده طلاییه با اتوبوس می رفتیم که گرد و غبار و طوفان در گرفت و حتی بعضی
مناطق رو نمی شد تا چند متری خودت رو ببینی ، ولی به هر طریق شد رسیدیم . فقط 4 یا 5 دستگاه اتوبوس اونجا بود .
از اتوبوس که پایین آمدم به یاد حرف های حاج حسین یکتا افتادم که یک روز قبل از ورود به طلاییه در معراج شهدا
می گفت : اگر هوا به این شکل بود برای بعضی ها دردسر و برای بعضی ها مهمانی خصوصی است .
دوباره راه افتادم ، به در ورودی یادمان طلاییه که رسیدم ، بعضی ها رو که می دیدم با خودم فکر می کردم که
نا راضی هستن از اینکه چرا تو این گرد غبار (خاک) اومدن .
رفتم داخل و موقع نماز ظهر شد ، وضو گرفتم و به داخل یادمان رفتم و نماز خوندم ، بعد از نماز رفتم تو سنگرا و خاکریزهای طلاییه .